محل تبلیغات شما

(اعراب با كنيزان بدون ازدواج هم خوابه مي شدند. قران اين سنت را تاييدكرد. احزاب/52: بعد از اين هيچ زني برتو حلال نيست و نيز زني به جايشان اختياركردن،هرچند تو از زيبايي او خوشت آيد،مگر ني كه به غنيمت بدست تو افتد.

 

نسا/24:نيز ن شوهر دار برشما حرام شده اند مگر آنانكه به تصرف شما در امده اند.

  محمد خود نيز باماريه كنيز حفصه بدون ازدواج هم خوابه شد)

 

بخشيدن قاتل بخاطر اين كه قاتل گفته، مقتول به پيامبر دشنام داده غير قابل قبول است.اگر قاتل براي نجات   خود از مجازات دروغ گفته باشد چه؟ اين داستان درباره عدالت محمد چه مي گويد؟درطول 1400 سال چند مرد با استناد به اين حديث از مجازات كشتن ن بي گناهشان فرار كرده اند؟

يكي ديگر.سنن ابوداوود/كتاب 38 حديث4349:

علي بن ابوطالب روايت مي كند:يهوديي به پيامبر دشنام داد.مردي با او گلاويز شد تا او را كشت .محمد اعلام كرد كه او خون بها ندارد.

اين اسان نيست كه اين داستان ها راكسي بخواند و تكان نخورد. اين غيرقابل قبول است كه اين داستانها ساختگي باشند .چرا مؤمنين،كه مي كوشند پيامبر را مهربان و با ترحم نشان دهند، براي پيامبرشان اين داستانها را ساخته اند كه او را حاكمي بي رحم نشان مي دهد؟

 

من ديگر نمي تواستم اين رفتار ظالمانه را  باكساني كه اسلا م را نياورده اند،بپذيرم. ايمان يك امر شخصي است.من ديگر نمي توانستم بپذيرم كه مجازات كساني كه به اسلام انتقاد دارند مرگ است.ببينيد محمد باكساني كه ايمان نمي آوردند چگونه رفتار مي كرد.

   سنن ابوداوود/كتاب 38 حديث 4359:

عبدالله ابن عباس روايت مي كند: مجازات، كساني كه با خدا و پيامبرش مي جنگند و با نيرو و قدرتشان درزمين شرارت مي كنند، اعدام،مصلوب كردن،يا بريدن دست و پا از جهت مخالف(مثلا دست راست و پاي چپ)،و يا تبعيد (بيشترين  بخشش در مورد مشركين ) است. حتي اگر  قبل از دستگيري توبه كنند اين مانع اجرا مجازاتي كه شايسته آنند نمي شود.

 

چگونه پيامبر خدا انسان هايي كه در مقابل پذيرش او مقاومت مي كنند مصلوب يا ناقص العضو مي كند؟آبا اين چنين شخصي مي تواند پيامبر خدا باشد؟چه بهتر بود كه او مردي اخلاقي تر و داراي شهامت اخلاق و تحمل مسؤليت بود.

من اين حقيقت را نمي توانم بپذيرم كه محمد در يك روز 900   يهودي را كه در حمله اي كه خود شروع كرده بود اسير وسپس قتل عام كرد.

سنن ابوداوود كتاب38 حديث4390

عطيه القريضي  روايت ميكند: من درميان اسيراني بودم كه از بني قريضه دستگير شده بودند.انها ما را آزمايش مي كردند هركس موي زهارش در آمده بود مي كشتند و هركس در نيامده بود نمي كشتند .من موي زهارم در نيامده بود مرا نكشتند.

 

هم چنين من اين روايت را تكان دهنده يافتم

سنن ابوداوود كتاب38 حديث4396:

جابر بن عبدالله روايت مي كند: ي را نزد پيامبر آوردند فرمود اورا بكشيد.گفتند يا رسول الله او مرتكب ي شده.پس فرمود:دست او را ببريد.پس دست راستش را قطع كردند.بار ديگر همان را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب ي شده پس فرمود پاي او را قطع كنيد.پاي چپش را قطع كردند.بار سوم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب ي شده پس فرمود دست او را قطع كنيد.دست چپش را قطع كردند.بار چهارم او را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد گفتند يا رسول الله او مرتكب ي شده پس فرمود پاي او را قطع كنيد.پس پاي راستش را قطع كردند

بار پنجم او  را نزد پيامبر آوردند فرمود او را بكشيد  .بنابراين  ما او را برديم و كشتيم و او را كشيده و در چاهي انداختيم و روي او سنگ ريختيم.

 

بنظر مي رسد محمد قبل از شنيدن قضيه حكم مي كرده است.و هم چنين با قطع دست يك هيچ راهي غير از گدايي براي او نمي ماند.همچنين با بدنام شدن بعنوان يك مردم از او متنفر مي شوند.وتنها راه امرار معاش براي او ي مي ماند.

 

بعد از سالها زندگي درغرب و ديدن انسانيت و مهرباني از پيروان ديگراديان يا بي دينان كه مرا دوست مي داشتند و مرا بعنوان دوست مي پذيرفتند و مرا در قلب و زندگيشان جاي مي دادند ديگر نمي توانستم بپذيريم كه اين احكام كه در قران آمده سخنان خدا هستند.

مجادله/22:

نمي يابي مردمي را که به خدا و روز قيامت ايمان آورده اند ولي با كساني كه با خدا و پيامبرش مخالفت مي ورزند دوستي كنند هرچند آن مخالفان پدران يا برادران يا فرزندانشان يا قبيله انها باشند

ال عمران/1-120:

اي كساني كه ايمان اورده ايد،دوست و همرازي جز هم كيشان مگيريد،كه ديگران از هيچ فسادي در حق شما كوتاهي نمي كنند و خواستار رنج شمايند و كينه توزي از گفتارشان اشكار است و آن كينه كه در دل دارند بيشتر از انست كه بر زبان مي اورند. آيات را برايتان اشكار كرديم اگر عاقل باشيد.

اگاه باشيد شما آنان را دوست داريد و انان شما را دوست ندارند. شما به همه اين كتاب ايمان اورده ايد .چون شما را ببينند گويند :ايمان اورده ايم چون به خلوت روند از كينه انگشت بدهن مي گزند .بگو بميريد هر اينه خدا انچه در دل داريد اشكار مي كند

اگر خيري بشما رسد اندوهگين شوند و اگر مصيبتي رسد شاد شوند اگر برد بار باشيد از مكرشان در امانيد كه خدا برهمه چيز احاطه دارد.

مايدة/51:

اي كساني كه ايمان آورده ايد يهود را به دوستي نگيريد .انان دوستان همديگرند.هركس از شما انها را به دوستي گيرد در زمره انهاست و خدا ستمگران را راهنمايي نمي كند.

 

من گفته هاي بالا را بي پايه يافتم.شاهد من بحران بوسني و كوسوو است؛زماني كه كشورهاي مسيحي براي آزادي مسلمانان با يك كشور مسيحي جنگيدند.تعداد زيادي دكتر يهودي داوطلبانه به پناهندگان كوسوو كمك مي كردند.عليرغم اين حقيقت كه در جنگ دوم جهاني مسلمانان البانيايي طرف هيتلر را گرفتند و او را در كشتار همگاني يهود كمك كردند.برمن معلوم شده است كه مسلمانان بوسيله انسان هايي كه پيامبر ما از ما خواسته كه از انها نفرت داشته باشيم ،خود را از ازانها جدا كنيم،انها  را بزور براه خود بياوريم ويا انها را بكشيم يا مطيع خود كنيم واز انها جزيه بگيريم،پذيرفته شده اند.چه احمقانه است!چه رقت انگيز است!چقدر غير انساني است!تعجب نيست كه اين همه نفرت غير قابل باور از غرب ويهود در ميان مسلمانان وجود دارد.اين محمد بود كه تخم كينه ونفرت وبي اعتمادي از غير مسلمين را دردل پيروانش كاشت.مسلمانان با اين همه پيام نفرت كه از زبان خدا در قران است چگونه مي توانند با ديگر مليت ها معاشرت كنند؟

 

بسياري از مسلمانان به كشورهاي غير مسلمان مهاجرت كردند و با آغوش باز پذيرفته شدند. بسياري وارد سياست شده و جزء نخبگان حاكميت شدند. ما از تبعيض در كشورهاي غير مسلمان رنج نمي بريم .اما ببينيد پيامبر خدا در مورد رفتار با غير مسمانان وقتي ما در اكثريت هستيم چه مي گويد:

توبه/29:

با كساني از اهل كتاب كه به خدا و روز قيامت ايمان نمي اورند و چيزهايي كه خدا و پيامبرش حرام كرده اند برخود حرام نمي كنند و دين حق را نمي پذيرند جنگ كنيد تا انگاه كه به دست خود در عين مذلت جزيه بدهند.

همچنين اين ايات را مغاير با وجدان يافتم .من همه انساتها را دوست دارم و ارزو دارم دراين دنيا همه  خوشحال باشند و در دنياي ديگر بخشيده شوند.اما پيامبر به من امر مي كند كه براي غير مسلمين حتي اگر پدر و مادر من باشند و مرا دوست داشته باشند ، طلب بخشش نكنم.

 

توبه/119

اين براي پيامبر و مومنين شايسته نيست كه براي مشركين طلب بخشش كنند حتي اگر خويشاوندشان

باشند…

قران و احاديث پر از اين گونه آيات  ظالمانه است كه براي من دليل روشني براين است كه محمد پيامبر نيست بلكه  رهبر يك آيين افراطي  است.فشار آوردن به مردم كه خويشاوندانشان را تقبيح كنند كار ايين هاي افراطي است.او يك شارلاتان بود كه اشكارا و با قدرت دروغ مي گفت ومردمان ساده ان عصر او را باور مي كردند. بعد نسلهاي بعد اين دروغ ها را منتقل كردند.فيلسوفان و نويسندگان پرورش يافته دراين جو دروغ و خوش ظاهر،انها را زينت داده و به انها اعتبار دادند. اما وقتي به اصل اين مذهب رجوع مي كني و قران و احاديث را مي خواني ، متوجه مي شوي انها غير ازمقداري ياوه گويي چيزيي نيستند. مولوي رومي يك عارف و شاعر بزرگ بود. او سعي كرد كه به اسلام معني عارفانه ، كه فاقد آن بود، بدهد اما آنچه مولوي مي گويد افكار مولوي است.قران فاقد معاني عرفاني است.ايين و عقيده محمد كاملا بنيادگرايانه است. چرا مولوي، عطار سهروردي و ديگر عارفان سعي مي كردند به آيات بي معني قران معناي عارفانه دهند چون بعنوان فرزندان اسلام  تربيت شده بودند. از طرف ديگر ، برخلا ف اغلب متفكرين مكتب عقلا ني (راسيوناليست ها)مانند رازي ،نمي توانستند عليه اسلام اظهار نظر كنند ، چون اسلام در ضمير ناخود آگاهشان بود.هيچ چيز از بريدن از اسلام برايشان سخت تر نبود.اين در حقيقت قوي ترين مخدر است اگر از ايام طفوليت در  يك شخص نهادينه  شود.  براي  مغز هاي بزرگ اين   مردم باهوش غير ممكن بود كه وجه خاكي قران را بپذيرند.بنابر اين مي كوشيدند براي ايه هاي بي معني قران معاني ديگري پيدا كنند.اينگونه انها مذهبي جديد بوجود آوردند كه با انچه محمد فكر مي كرد متفاوت بود.اين مذهب براي عقل هاي انها دلپذيرتر بود.

بنابرين ما دو نوع اسلام داريم.يكي اسلامي كه سعي شده به ان معاني عارفانه داده شود واسلام ديگري كه هر نوع تفسير برآيات رارد مي كند. اغلب مسلمانان  از اين نوع اسلام كه بوسيله وهابيون سعودي تبليغ مي شود ، پيروي مي كنند . البته تعداد بي شماري فرق گوناگون اسلامي وجود دارند كه هركدام ايات قران را طبق تمايل وهوس خود تفسير مي كنند وديگران را مرتد و رافضي مي خوانند و براي قبولاندن عقايد حقه خود در باره اسلام ناب  بديگران، مبارزه و جنگ راه مي اندازند.

بهر حال اسلام حقيقي اسلامي نيست كه فلاسفه وعرفاء استنتاج كردهاند ،بلكه اسلام حقيقي ان چيزي است كه در قران است و بنياد گايان و تروريست هاي اسلامي مي گويند.اسلام واقعي حقوق ن را ناديده مي گيرد، به مرد اين اجازه را مي دهد كه نش را كتك بزند، براي اقليت هاي غير مسلمانان جزيه مقرر مي كند ،مي خواهد  با مطيع كردن غير مسلمانان بر دنيا مسلط شود و فرمان جهاد و كشتار غير مسلمانان را تا پيروزي كامل اسلام در جهان مي دهد.

جدايي من از دين اسلام بخاطر رفتار بد مسلمانان نيست  بلكه بخاطر آموزش هاي بد كتاب مقدس وبنيانگزار ان است. بسياري از جنايات وظلم هايي كه با خشونت توسط مسلمين طي قرن هاي متمادي انجام شده بسسب آموزش هاي قران و سنت بوده است.بدين علت من اسلام را بخاطر اعمالي كه مسلمين انجام مي دهند محكوم مي كنم. هر نوع تلاش براي انساني كردن ا سلام وقت هدر كرد ن است .و قران مانعي هر راه هر نوع رفرم  است.دشمن اسلام است و ان هدف حمله من است.با اينكه من مي دانم مورد كينه بنياد گرايان قرار دارم و زندگيم در خطر است ،به مبارزه خود ادامه مي دهم.زيرا مي دانم با ريشه كردن اسلام ما مي توانيم دنيا را ازخطر فاجعه اي كه دور سر ما است وممكن است از جنگ اول و دوم جهاني فاجعه بارتر باشد جلو گيري كنيم.نابودي اسلام  آوردن صلح، انسانيت ، دمكراسي ، مدنيت و كاميابي ده دنياي مسلمانان است.

کسی به فکر رنج کودکان پای سفره عقد نیست

آیا اسلام موجب آزادی زنان شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اسلام و تحقير زنان

كه ,مي ,اسلام ,پيامبر ,غير ,نمي ,او را ,را قطع ,كه در ,است و ,خدا و ,پيامبر آوردند فرمود

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گذر زندگی